كتاب پدیدارشناسی روح نوشتهی گئورك ویلهم فریدریش هگل در قلمروِ فلسفه شهرت بهسزایی دارد. اثر پیشرو نیازی به معرفی ندارد. هگل در همان نخستین جملهی كتاب خویش موضعی انتقادی در قبال مقدمهنویسی اتخاذ میكند: «نوعی توضیح، بدانگونه كه مطابق عادت پیش از یك نوشته در پیشگفتاری آورده میشود، بهنظر میرسد در نوشتهای فلسفی نهتنها زائد بلكه حتی نابهجا و نقض غرض باشد.»
کتابهایی هستند که تاریخ تفکر و ادراک را به پیش و پس از خود تقسیم میکنند. کتاب «پدیدارشناسی روح»، اثر گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، یکی از این کتابهاست. «پدیدارشناسی روح»، با عنوان اصلی Phänomenologie des Geistes، یک اثر فلسفی کلاسیک و از بزرگترین، مهمترین و تأثیرگذارترین آثار فلسفی است که تاکنون نوشته شده است.
هگل در کتاب «پدیدارشناسی روح» خود را بهعنوان فیلسوفی متمایز با فیلسوفان بزرگ پیش از خودش معرفی میکند و شیوهای جدید و بیسابقه از مواجهه با هستی و ادراک و فهم پدیدههای جهان را ارائه میدهد. این کتاب تا به امروز بر بسیاری از متفکران و فلاسفهی بعد از خود تأثیر گذاشته و مباحثی را در باب فلسفه و ساختار تفکر و ذهن و شیوهی اندیشیدن و ادراک پیش کشیده که امروزه همچنان در فلسفه کاربرد دارند. البته طبیعی است که آنچه هگل در «پدیدارشناسی روح» مطرح کرده منتقدانی هم داشته باشد، اما این کتاب، در عین نقدهایی که به آن میشود، همچنان اثری زنده در تاریخ فلسفه است. لازم به یادآوری است که «پدیدارشناسی روح»، چنانکه در مقدمی سیدمسعود حسینی و محمدمهدی اردبیلی بر ترجمهی فارسی این کتاب اشاره شده، اثری ساده و سرراست نیست و خواندن آن کلنجار و حوصله میطلبد. متن اصلی کتاب «پدیدارشناسی روح» نخستین بار در سال 1807 منتشر شده است.
در توضیح آنچه خواننده در کتاب «پدیدارشناسی روح» با آن مواجه میشود و ارائهی چکیدهای از حالوهوای این اثر فلسفی دشوار با سبک نگارشیِ پیچیده چه بسا رجوع به متن آگهی کتاب «پدیدارشناسی روح»، چاپشده به تاریخ 28 ژوئن 1807 در روزنامهی بامبرگ و احتمالاً نوشتهشده توسط خود هگل، تا حدی راهگشا باشد. در بخشی از این آگهی، که ترجمهی فارسی آن در پشت جلد ترجمهی فارسی کتاب «پدیدارشناسی روح» درج شده است، دربارهی این کتاب آمده است: «پدیدارشناسیِ روح دانشِ پدیدارشونده را عرضه میکند و میبایست جایگزینِ تبیینهای روانشناسانه یا همچنین مباحث انتزاعیتر دربارهی بنیانگذاریِ دانش شود.
این اثر تمهید برای علم را از نظرگاهی موردِ ملاحظه قرار میدهد که بهوسیلهی آن این تمهید نوعی فلسفهی تازه، جالبِ توجه و نخستین علمِ فلسفه است. این اثر قالبهای مختلفِ روح را در مقام منزلگاههای یک راه دربرمیگیرد، راهی که از طریقِ آن این روح به دانشِ محض یا روحِ مطلق بدل میشود. از این رو، در بخشبندیهای اصلیِ این علم، بخشهایی که دوباره به چندین بخش تقسیم میشوند، آگاهی، خودآگاهی، عقلِ مشاهدهگر و کنشگر، خودِ روح، بهمنزلهی روحِ اخلاقیعرفی، فرهیخته و اخلاقی، و نهایتاً بهمنزلهی روحِ دینی در صورِ مختلفاش، موردِ ملاحظه قرار میگیرند. غنای نمودهای روح، غنایی که در نظرِ اول آشوبناک به نظر میرسد، در این اثر به قالبِ نظمی علمی درمیآید که این نمودها را بر حسبِ ضرورتشان نمایش میدهد. امورِ ناکامل خود را در این نظمِ علمی منحل میکنند و به امورِ والاتری برمیگذرند که حقیقتِ قریبشاناند. آنها حقیقتِ فرجامینشان را ابتدا در دین و سپس در علم، بهمثابهی نتیجهی کلِ این فرایند، مییابند.»
در نخستین مواجهه با كتاب پدیدارشناسی روح چنان مینماید كه گویی نه (تنها) هگل، بلكه خود زبان دچار جنون شده است، همانطور كه رودولف هایم مینویسد: «پدیدارشناسی نوعی روانشناسی است كه تاریخ آن را به آشفتگی و بینظمی كشانده و تاریخی است كه روانشناسی آن را از هم پاشیده است.» كتاب «پدیدارشناسی روح» نوشتهی گئورك ویلهم فریدریش هگل با ترجمهی سید مسعود حسینی و محمدمهدی اردبیلی در نشر نی منتشر شده است. برای خرید کتاب با تخفیف به بنوبوک مراجعه کنید.