مطالعات نشان میدهد که توانبخشی زودتر و تکراری میتواند بهبودی را تا حد زیادی تقویت کند. با توجه به این موضوع، توانبخشی سکته مغزی در بیمارستان غالباً در دو روز اول پس از سکته شروع میشود. و تا زمانی که بیمار بتواند ازبیمارستان ترخیص شود ادامه دارد.
تکرار در توانبخشی سکتهی مغزی بخشی از موفقیت آمیز بودن درمان است. تمرین مهارتهای آموخته شده به طور مداوم میتواند به بیماران کمک کند برخی از عملکردهای مغز را سازگار و بازیابی کنند. به طور کلی، در توانبخشی سکته مغزی هدف آن است که تأثیرات جسمی، شناختی و عاطفی را ایجاد کند. بیایید بیشتر بدانیم که چگونه انواع اصلی توانبخشی در این دستههای گسترده قرار میگیرند:
توانبخشی جسمی بر تقویت مهارتهای حرکتی متمرکز است. تمرینات برای کمک به تقویت قدرت و هماهنگی عضلات، با استفاده از روشهای درمانی خاص جهت تقویت قسمتهای بدن بیمار مبتلا به سکته مغزی، طراحی شدهاند. به عنوان مثال، بسیاری از بیماران، آموزشهای حرکتی را با استفاده از وسایل کمکی (عصا، بریس یا واکر) و تمرینهای قدرتی را برای افزایش قدرت مچ پا ، یاد میگیرند (خصوصاً آنهایی که دچار آسیب عصبی و یا فتق دیسک کمر میباشند ). درمان اجباری یا درمان محدودیت، شامل محدود کردن استفاده از یک عضو تحت تأثیر برای کمک به بیمار سکته مغزی است که اندام آسیب دیده را تمرین میدهند. تمرینات درمانی حرکتی به کاهش تنش عضلانی و بازیابی مجدد دامنه حرکتی بیمار کمک میکند.
فناوری، به طور فزایندهای در انواع مختلف توان بخشی سکته مغزی گنجانده شده است. به عنوان مثال، میتوان از مقادیر کنترل شده الکتریسیته برای تحریک عضلات ضعیف شده استفاده کرد. برق باعث انقباض عضلات میشود و به حافظه عضلات کمک میکند. سایر روش های درمانی از دستگاههای رباتیک برای کمک به اندامهای ضعیف در انجام حرکات تکراری استفاده میکنند.
درمانهای شناختی برای اختلالات ارتباطی ناشی از آسیب سکته مغزی استفاده میشود. این روش درمانی به بیماران کمک میکند تا تواناییهای از دست رفته در درک مطلب، صحبت کردن، گوش دادن و نوشتن را بدست آورند. از ارزیابیها برای آزمایش مهارت های شناختی و سازگاری عاطفی استفاده میشود. مشاوره با یک متخصص بهداشت روان به طور معمول ارائه میشود.
غیر معمول نیست که بیماران پس از سکته مغزی برای افسردگی به کمک روانپزشکی احتیاج دارند. اگرچه افسردگی میتواند در نتیجه سکته مغزی و تغییراتی که ممکن است در زندگی ایجاد شود،اتفاق بیفتد. افسردگی به عنوان یک اثر مستقیم سکته مغزی نیز غیر معمول نیست. سکته مغزی بسته به محل آسیب دیدگی، باعث تغییراتی در مغز میشود که در واقع میتواند باعث افسردگی شود.
روان درمانی (گفتار درمانی) میتواند به کاهش افسردگی بیماران پس از سکته مغزی کمک کند و بهبودی را تسریع بخشد. روان درمانی همچنین برای اعضای خانواده که با عواقب ناشی از سکته مغزی دست و پنجه نرم میکنند نیز مفید است. بعلاوه، هنگامی که بیماران به درمان افسردگی خود پاسخ مثبت میدهند، به احتمال زیاد با درمانهای توان بخشی که به آنها کمک میکند تواناییهای جسمی و شناختی خود را بازیابند، مطابقت دارند.
بیشتر داروهای ضد افسردگی برای افرادی که از سکته مغزی بهبود مییابند بسیار بی خطر است. اما باید داروهای مصرفی بیمار یادداشت شود، زیرا ممکن است تداخلات ناخواسته با سایر داروها وجود داشته باشد. علاوه بر این، برخی از مکملها ممکن است با این داروها، یا به دلیل سکته مغزی منع مصرف داشته باشند. تداخلات ناخواسته و عوارض جانبی داروها باید توسط پزشک کنترل شود.
بهبودی بعد از سکته مغزی قابل پیش بینی نیست. برخی از بیماران ممکن است طی چند هفته از سکته مغزی بهبودی کامل پیدا کنند. بهبودی کامل سایر موارد مانند مبتلایان به فتق دیسک ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد. و بعضی دیگر ممکن است عوارض جانبی متوسط تا شدید را به طور دائمی تجربه کنند.
در حالی که ارزیابی مدت زمان بهبودی بیمار از سکته مغزی دشوار است، پزشکان میتوانند تعدادی از عوامل موثر بر مدت زمان بهبودی را بررسی کنند:
انواع مختلفی از سکته مغزی وجود دارد و تأثیرات متفاوتی بر مدت زمان بهبودی بیمار خواهد داشت. انواع سکته مغزی عبارتند از:
نوع عوارض جانبی بیمار بسته به اینکه سکته مغزی در نیمکره چپ یا راست مغز یا ساقه مغز اتفاق بیفتد، متفاوت خواهد بود.
• سکته مغزی چپ - اگر سکته مغزی در سمت چپ مغز تأثیر بگذارد، بیمار احتمالاً فلج در سمت راست بدن، آفازی، مشکلات حافظه و حرکات مردد، کند و رفتاری را تجربه میکند.
• سکته مغزی راست - بیمارانی که در سمت راست مغز سکته میکنند بیشتر دچار فلج یا ضعف در سمت چپ بدن میشوند، مشکلات بینایی، از دست دادن حافظه و حرکات و رفتار سریعتر دارند.
• سکته مغزی در ساقهی مغز - معمولاً این نوع بیماران سکته مغزی دچار سرگیجه شدید و از دست دادن تعادل، دو بینی، اختلال گفتار و از دست دادن هوشیاری میشوند. سکته های شدید ساقه مغز میتواند باعث سندرم قفل شده شود، در این حالت بیمار فقط میتواند چشمهای خود را حرکت دهد. در موارد خفیف و متوسط، دو بینی و سرگیجه میتوانند پس از چند هفته خود را برطرف کنند. عملکرد ناحیه مغز تحت تأثیر سکته مغزی نیز در علائم و میزان بهبودی تأثیر خواهد داشت. به عنوان مثال، سکته مغزی به پشت مغز احتمالاً بر روی بینایی تأثیر خواهد گذاشت.
البته مهمترین عامل برای زمان بهبودی سکته مغزی، میزان جدی بودن سکته مغزی است. سکته مغزی فقط ممکن است باعث از دست رفتن جریان خون در ناحیه کوچکی از مغز شود، در این صورت بهبودی سریعتر و راحتتر خواهد بود. اگر سکته در ناحیه وسیعتری تأثیر بگذار ، بدیهی است بهبودی طولانیتر خواهد شد.
اگر بیمار بلافاصله پس از سکته مغزی درمان فوری دریافت کند ، آسیب معمولاً کمتر از بیماری است که سکته مغزی او ساعتها بدون توجه میگذرد. طبق انجمن سکته مغزی ملی ، 10٪ از بیماران سکته مغزی به طور کامل بهبود مییابند. 25٪ از بیماران از علائم مداوم رنج میبرند. 40٪ دچار نقص متوسط میشوند و 10٪ به مراقبت طولانی مدت نیاز دارند.
منبع: https://drheidarian.ir