این را در نظر بگیرید؛ افرادی که خود آگاه نیستند، فکر میکنند که چنین هستند. این طبیعت درون ماست و میتواند عواقب جدی برای قضاوت و رهبری شما به همراه داشته باشد. متأسفانه، در حالی که تشخیص اینکه شما با مشکلی روبهرو هستید، اولین قدم مهم است؛ دردی را دوا نمیکند. در این مطلب درباره رویکرد سیستماتیک و الگوهای خودشناسی خواهید خواند.
الگوهای خودآگاهی
هر کسی «الگوی» خود را دارد؛ آمیزهای از تجربیات اولیه، پیامهای اجتماعی و زمینههایی که شما را به همان کسی تبدیل میکند که هستید و بهطور کلی چگونگی دیدن جهان را در شما شکل میدهد.
این الگو بهطور کلی تا ۷ سالگی شکل میگیرد و بر تصمیماتی که در طول زندگی میگیریم و همچنین در چگونگی دیدن خود و دیگران نیز تأثیر میگذارد.
مشکل اکثریت قریب به اتفاق ما این است که الگوی ما نسبتا پایدار یا سرسخت باقی مانده است. میل طبیعی به راحتی و ثبات، بدان معناست که ما تمایل داریم موقعیتها و روابطی را که برایمان آشناست، جستوجو کنیم و این امر با تغییر تجربه، رشد را دشوار میکند.
این اتفاق میتواند به این معنی باشد که وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنیم که جهانبینی متفاوتی دارد، میتوانیم با او رابطه برقرار کنیم یا بهطور ناخودآگاه نسبت به او تبعیض قائل شویم. شاید این موضوع با کمبود کلی تنوع در همه بخشهای تجاری مشهود باشد.
داشتن آگاهی از خود میتواند چالشبرانگیز باشد؛ زیرا شما نمیدانید چه چیزی را نمیدانید. با این حال، ممکن است خودتان را به چالش بکشید و اینکه چرا مانند خودتان فکر میکنید، از خودتان سؤال کنید. این کار با پرسیدن چند سؤال مهم از خود شروع میشود.
چرا این را فکر میکنید؟
برخی موارد وجود دارد که ما بیشرط و شهودی، آنها را درست میدانیم؛ برای مثال اینکه انسان برای زندهماندن به آب نیاز دارد یا ارزش سهام FTSE ۱۰۰ با افزایش حساسیت در بازار، افزایش یا کاهش مییابد.
مشکل این است که اغلب، بدون اینکه خودمان بدانیم، این حقایق اغلب با پیشفرضهای ما درباره واقعیت مبهم میشوند. بهعنوان مثال بر اساس سوابق و تجربیات غالب ما درمورد مشاغل خاص برای مردان و مشاغل خاص برای زنان، یا اینکه مدیر عامل موفق باید چگونه در سخنرانی صحبت کند و در موقعیتی خاص عمل کند.
شناسایی این موارد به شما کمک میکند تا از ذهنیت ناخودآگاه خود آگاهی پیدا کنید، که به نوبه خود به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید و بفهمید چرا دیگران به نتیجهگیری خاصی میرسند.
میخواهید چه سؤالی را پاسخ بدهید؟
بهطور کلی، ۲ نوع سؤال وجود دارد که ما هنگام تصمیمگیری از خود میپرسیم سؤال «روش صحیح برای انجام این کار چیست؟» و سؤالات جهتدار مانند «واقعا در تلاشیم به چه چیزی برسیم و آیا وظیفهای که داریم، به ما کمک میکند تا به آنجا برسیم؟» اشتباه گرفتن این ۲ مورد میتواند منجر به نتایج فاجعهباری شود.
کمی وقت بگذارید و قدم به عقب بگذارید و بررسی کنید که آیا در مسیر صحیحی برای کل تیم و تجارت هستید یا اینکه میخواهید فقط به نحوه رسیدن به آن فکر کنید.
آیا شما «بهترین پشتیبان» خود هستید؟
این به این معنی نیست که همیشه حق با شماست، بلکه پذیرفتن این است که شما نیز انسان هستید.
بدون قدردانی از آنچه شما را «شامل» میشود؛ یعنی نقاط قوت و همچنین نقاط ضعف شما، هرگز قادر نخواهید بود که نحوه عملکرد دیگران را بفهمید یا اینکه متوجه شوید چرا ممکن است افراد به روشی خاص واکنش نشان دهند.
ما همیشه نمیتوانیم جواب را بدانیم و گاهی اوقات تصمیمی اشتباه خواهیم گرفت، اما این بدان معنا نیست که ما شکست خوردیم. این فقط یک شکاف فعلی در دانش ما را برجسته میکند و بهعنوان یک تجربه ارزشمند عمل میکند.
کنارگذاشتن ترس از اشتباهکردن، گامی اساسی در آگاهی بیشتر از خود است. اگر رهبران خود آگاهی بهتری داشته باشند، روابط بهتری را با همکاران، مشتریان و خانواده خود خواهند داشت.