سوال: زنجیره فولاد شامل چه بخشهایی میشود و چه صنایعی مرتبط با آنها فعال هستند؟
رسول دانیال زاده: صنعت فولاد بهعنوان یکی از صنایع مادر در کشورهای مختلف جهان مطرح است و خوشبختانه ایران نیز با توجه به برخورداری از معادن غنی سنگ آهن طی چند سال گذشته،سرمایه گذاریهای فراوانی در آن بعمل آورده است تا جائیکه بعنوان نقطه اتکایی امن و قدرتمند برای اقتصاد کلان کشور شناخته میشود.ماده اصلی در این صنعت،آهن میباشد که از معادن استخراج میگردد. زنجیره تولید فولاد از 6 حلقه اصلی شامل؛ تولیدسنگ آهن، تولیدکنستانتره، تولیدگندله، تولیدآهن اسفنجی، تولیدشمش و اسلب و نیز تولید مقاطع فولادی تشکیل شده است.صنایع مرتبط با این زنجیره هم عمدتاً به چهار گروه؛ صنایع معدنی،صنایع بالادستی و کارخانجات تولید فولاد،صنایع تبدیلی و کارخانجات نورد گرم و نورد سرد و پوشش دهی و در نهایت صنایع پایین دستی و کارگاهی تقسیم میشوند.
سوال: بطور خلاصه چه مراحلی برای تبدیل سنگ آهن به محصولات فولادی طی میشود؟
رسول دانیال زاده: سنگآهن پس از استخراج طی فرآیندی، کانهآرایی و تغلیظ گردیده و برای مراحل بعدی تحویل کارخانجات فولادسازی میگردد.در این مرحله با روشهای مختلفی نظیر کوره بلند و یا احیاء مستقیم و یا ذوب در کورههای قوس الکتریکی،عملیات ریختگری انجام شده و حسب ضرورت، فولاد تولید شده به صورت شمش، بیلت، بلوم و تختال آماده میگردد. این مواد طی فرآیندهای نورد گرم به میلگرد یا ورقهای فولادی تبدیل میشوند.بخشی از ورقهای گرم به انواع لوله و پروفیل تبدیل شده و بخشی هم با کاهش ضخامت در واحدهای نورد سرد برای تولید ورقهای آنیل شده استفاده میشوند.البته یکسری از میان محصولات فرآیند نورد سرد هم به انواع ورقهای پوشش دار و رنگی تبدیل میشوند. محصولات این خطوط نیز برای صنایع پایین دستی بمنظور تولید نهایی انواع کالاها جهت استفاده مشتریان ارسال میگردد.
سوال: چه ضرورتی برای سرمایه گذاری بیشتر در این صنعت وجود دارد؟
رسول دانیال زاده: فولاد یکی از پرکاربردترین عناصر طبیعی ست که در تهیه محصولات مختلف بکار گرفته میشود و حجم تقاضای افزایشی دارد لذا توسعه و گسترش آن از واجبات است. امّا اگر بخواهیم به زمینه های سرمایه گذاری در این صنعت بپردازیم لازم است حجم نیاز به فولاد را بشناسیم.برای درک اهمیت این صنعت و چشم انداز پیش روی آن شاید ذکر چند آمار به شناخت بهتر اندازه مارکت و نیز افقِ تقاضا کمک کند. حجم تولید فولاد خام کشور چین که بزرگترین تولید کننده و مصرف کننده فولاد در جهان میباشد نزدیک 1 میلیارد و 100 میلیون تن در سال است.ایران هم بعنوان تولیدکننده دهم این صنعت، قرار است تا سال 1404 به ظرفیت نزدیک به 55 میلیون تن در سال برسد.از سویی دیگر چین از حالا، افزایش ظرفیت ده برابری تولیدات فولاد خود را در دستور کار قرار داده است.همه اینها نشان میدهد که حجم تقاضا بشدت روند افزایشی خواهد داشت.فکر میکنم همین چند جمله و چند عدد برای درک بهتر چشم انداز این صنعت و افق پیش روی آن،کفایت کرده و ضرورت سرمایه گذاری بیشتر را توجیه میکند. لذا میتوان نتیجه گرفت که هر گونه سرمایه گذاری در این صنعت به توانمندی اقتصاد کشور کمک قابل توجهی خواهدکرد.خصوصا در شرایطی که هنوز جا برای توسعه بیش از پیش در این حوزه وجود داشته و صنایع مستقر هم،دچار فرسودگی شده و نیازمند بهسازی هستند. به هر حال اقتصاد ایران متکی به نفت و گاز است و این را نمیتوان منکر شد. همه مسئولین و کارشناسان هم برای رهایی از این اقتصاد تک محصولی هشدارها و راه کار هایی ارائه کرده اند.لذا در همین راستا به نظرم صنعت فولاد،درصورت تقویت و توسعه، یکی از قوی ترین آلترناتیوها برای رهایی از اقتصاد تک محصولیست. اما ملاحظاتی در این بین وجود دارد تا سرمایه گذاریها بطور مناسب و هوشندانه انجام شود.
سوال: این ملاحظات کدامند و سرمایه گذاری بیشتر در کدام بخشهای این صنعت مناسب تر است؟
رسول دانیال زاده: یکی از اصلی ترین ملاحظات بحث رقابت پذیریست. رقابت در کمیّت، کیفیت و البته بهای تمام شده. امروز میزان تولید محصولات فولادی در کشور به حدی رسیده که اکثر نیاز داخلی به محصولات فولادی بجز چند نوع محصول خاص، در داخل قابل تامین و از درجه کیفی مطلوبی نیز برخوردار است و ظرفیتی هم برای صادرات ایجاد شده است. شاید در مقایسه با رقبای جهانی، قیمتهایی برابر یا پایینتر داشته باشیم اما آیا همه مولفه های تولید ما با رقبا همگن است؟ قطعا هر کشوری از مزیتهای رقابتی خاص خود برای تولید مقرون به صرفه بهره میبرد.مثلاً ایران از انرژی ارزان تری نسبت به ترکیه برخوردار است و یا تعداد و ظرفیت معادن ما از آنها بیشتر است اما چه شده که جایگاه ترکیه در صنعت فولاد از ایران بالاتر است؟یا اینکه چرا از این مزیتهای رقابتی که بطور مستقیم بر بهای تمام شده تاثیر میگذارد، بنحوی استفاده نشده که موجب پیشی گرفتن ایران از رقبای خارجی خود شود؟ بررسی دقیق این گونه مسائل ضمن اینکه رقابت را واقعیتر و ماندگاری در این بازار بزرگ را تضمین میکند، میزان و محل دقیق سرمایه گذاریها را هم مشخص میکند. اجمالاً شناخت دقیق همه المانهای این صنعت و ظرفیتهای خالی آن و آسیب شناسی شیوه های فعلی تولید، قدم اول است.متناسب با این شناخت، این سرمایه گذاریها میتواند در ایجاد ظرفیتهای جدید بکار گرفته شود و یا بمنظور بهسازی و نوسازی صنایع و ورود تکنولوژیهای نوین انجام پذیرد و یا در توسعه زیرساختها از انرژی گرفته تا بهبود وضعیت حمل و نقل،صرف شود.یکی دیگر از زمینه های سرمایه گذاری در صنعت فولاد، امکان تولید محصولاتی است که یا کم تولید میشوند یا اصلاً تولید نمیشوند. بعنوان نمونه تولید انواع فولادهای آلیاژی، ورقهای استیل، ورقهای با ضخامت بسیار پایین و یا تولید گریدهای خاص فولاد که خلاء آنها کشور را وابسته نموده است.
کارخانجات فولاد بطور پیوسته به اقلام مصرفی و قطعات یدکی نیاز دارند که در تداوم تولید تاثیر جدی دارند و در حال حاضر بخشی از آنها از خارج تامین میشود.به نظر بخشی از این سرمایه گذاریها میتواند صرف ایجاد و توسعه اینگونه صنایع شود. البته سرمایه گذاری ها نباید کورکورانه بوده و میبایست با تعیین اولویتها و معطوف به بخشهایی از زنجیره باشد که ضمن مقرون به صرفه بودن،منجر به رقابت پذیری بالای محصولات شود تا از اتلاف منابع جلوگیری شود. به نظرم میبایست هوشمندانه و متکی بر مطالعه دقیق، وضعیت فعلی جهانی را با نگاهی آینده نگرانه رصد و بررسی نمود و برای این امر برنامه ریزی کرد. شاید هم باید در این اقیانوس سرخ بازار جهانی،بدنبال اقیانوس آبی برای تولیداتی کم رقیب بود.
در همین خصوص و طی چند سال گذشته،جلسات و کنفراسهای زیادی توسط مسئولین و فعّالین این صنعت برگزار شده که امیدوارم با فراهم شدن زمینه ورود منابع مالی از طریق بانکها و بویژه سرمایه گذاران خارجی،فرآیند توسعه این صنعت شتاب بیشتری بگیرد.
باور دارم؛ وجود این حجم از معادن و منابع خدادادی در کنار شرایط جغرافیایی خاص و دسترسی دریایی در شمال و جنوب و نیز شبکه ریلی سراسری و از همه مهمتر انرژی ارزان، ایران را بشدّت مستعد ارتقاء به جایگاه بالاتری در تولید فولاد کرده است و درصورت توجه همه جانبه به این صنعت،توان بهره مندی از منافع عظیم این بازار بزرگ در طی سالهای طولانی نصیب کشور خواهد شد.